شهدای شاهرخت

این سایت شهیدان شاهرخت است.

شهدای شاهرخت

تاریخ بشر همواره مدیون انسانهای فداکاری است که با گذشت جان و مال و آبروی خویش، برای دیگران، آسایش و امنیت به ارمغان آورده اند. و شهیدان راه خدا، بر قله های ایثار و رشادت واقع شده اند. سلام خدا بر این بزرگمردان و عارفان به حق، که هر چه داریم از آنهاست.

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی ماههای گذشته

آخرین مطالب

۱۲ مطلب در تیر ۱۳۹۸ ثبت شده است

روستای شاهرخت از توابع بخش زیرکوه شهرستان قاینات واقع در استان خراسان جنوبی می باشد.

روستای شاهرخت در 107 کیلومتری قاین و در مرکز دهستان پترگان واقع شده است که فاصله این روستا تا مرکز دهستان پترگان 30 کیلومتر و تا مرز افغانستان 60 کیلومتر است.

شاهرخت را به نامهای چاه رقص و شاهرخس در منابع مختلف آورده اند، در حال حاضر این روستابا جمعیتی حدود ۳۰۰۰نفر پر جمعیت ترین روستای شهرستان قاین براساس سرشماری سال 85 می باشد و شغل اصلی مردم  شاهرخت کشاورزی و دامپروری است.

دشت وسیع با منابع غنی آبهای زیر زمینی و استعداد توسعه کشاورزی و دامداری، پارک جنگلی زیبای منابع طبیعی در حاشیه جاده شاهرخت، وجود بارگاه مقدس سعدا.. موسی الکاظم (ع) از جمله توانمندیهای شاهرخت است.

همچنین وجود قلاع تاریخی و باستانی قلعه حسن بایخان مربوط به دوره سلجوقیان و قلعه چهار دراین منطقه کویری جذابیت گردشگری و زیارتی و تفرجگاهی ایجاد کرده است.

شاهرخت، مهد پرورش علماء و بزرگانی همچون سلطان محمد شاهرختی از فضلای عهد شاه سلطان حسین میرزاو صاحب کتاب تحفه المجالس، امیر خلیل شاهرختی فرمانروای زیر کوه در عهد جلوس میرزا بایر و خواجه تاج الدین شاهرختی از مشاهیر علم و ادب خراسان بوده است.

مردم ولایتمدار این دیار تعهد صادقانه خود را در دوران انقلاب به اسلام و امام (ره) ادا نموده و به عنوان پیشتازمبارزه در تداوم انقلاب و در دوران هشت ساله دفاع مقدس با حضور فعال در میادین رزم و تقدیم 14 شهید و چندین آزاده به اثبات رسانده اند که در دفاع از حریم ولایت و صیانت ازمرزهای شرقی همیشه جان بر کف بوده و می باشند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ تیر ۹۸ ، ۱۶:۴۸

شهید ابوالحسن جامی به تاریخ 6/7/1346 در روستای شاهرخت از توابع شهرستان حاجی آباد زیرکوه متولد و در تاریخ 24/1/1362 در جبهه شرهانی عراق به فیض شهادت نائل شد.

شهید ابوالحسن جامی به تاریخ 6/7/1346 در روستای شاهرخت از توابع شهرستان حاجی آباد زیرکوه در خانواده ای مذهبی دیده به جهان گشود. دوران طفولیت را در آغوش گرم خانواده سپری نموده و در سال 1352 برای کسب علم و دانش و تعلیم و تربیت، پا به دبستان روستای زادگاهش گذاشت و تا پایان دوره ابتدائی را با موفقیت پشت سرنهاد. پس از پایان تحصیلات ابتدایی همزمان با پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی و تأسیس مدرسه راهنمایی در این روستا، تا سوم راهنمایی را با موفقیت گذراند.

سال دوم راهنمائی بود که با شکل گیری انجمنهای اسلامی دانش آموزی در مدارس، به عضویت آن درآمده و از چهره های فعال و برجسته این نهاد محسوب می شد. همیشه به مسئولین بسیج و مدرسه مراجعه می کرد و تقاضای حضور و اعزام به جبهه را می نمود. ولیکن به علت کوچکی جثه و سن کم، با مخالفت ایشان روبرو می شد.

تابستان سال 1360 به همراه دوست همسنگرش، شهید حسینعلی احمدی در یک اردوی تدارک دیده شده از طرف جهاد سازندگی برای کمک در روستاها و مناطق محروم شرکت نمود و علیرغم سختیهای زیادی که در این اردو وجود داشت، با روحیه ای پرنشاط بار دیگر درخواست اعزام به جبهه را ارائه نمودند که مجدداً از اعزام ایشان خودداری به عمل آمد. بالاخره در دی ماه سال 1361 با تنی چند از دوستان همکلاسیش ازجمله شهید حسن ناصری و شهید احمدی به جبهه اعزام و با صدامیان کافر به رزم و پیکار پرداختند. سرانجام درتاریخ 24/1/1362 حین عملیات والفجر در منطقه شرهانی عراق با دو تن دیگراز همکلاسیهایش یعنی شهید ناصری و شهید احمدی، هدف گلوله خمپاره دشمن بعثی قرار گرفته و به فیض شهادت نائل می شوند. روحشان شاد و یادشان پر رهرو.

 

منبع : اداره اسناد و انتشارات اداره کل بنیاد شهید و امور ایثارگران خراسان جنوبی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ تیر ۹۸ ، ۱۶:۱۲

به گزارش نسیم قائن ، مطابق  تفاهم‌نامه‌ای که میان بنیاد شهید و امور ایثارگران خراسان جنوبی  با ستاد بازسازی عتبات عالیات منعقد شده است قرار است  تا خانواده شهدایی که تمایل به  شرکت در باز سازی عتبات عالیات  و ترفیع گنبد امام حسین(ع) دارند به نام شهید و یا سایر اعضای خانواده خود هزینه خشت های بکار رفته شده در گنبد را متقبل و نام اشخاص بر روی آن حک شود.

درهمین راستا خانواده شهید اسدالله احمدی شاهرخت هزینه 4 خشت طلا را به مبلغ 12 میلیون تومان متقبل شدند.

عصر امروز جمعی از اعضای ستاد باز سازی عتبات عالیات شهرستان قاینات به همراه رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران شهرستان ورئیس ستاد باز سازی عتبات عالیات قاین ضمن دیدار با خانواده این شهید بزرگوار از این کار خداپسنده مادر شهید  تقدیر و تشکر کردند.

گل اندام محسن  آبادی مادر شهید احمدی ضمن ابراز خرسندی از این که می تواند دراین امر بزرگ گام موثری بردارد گفت: چند سال پیش نیز هزینه یک خشت طلا به نام شهید اسدالله احمدی را برای ایوان طلای نجف داده ام و امروز هم به نام خودم و همسرم عباس احمدی و همچنین فرزندم مرحوم محمد علی احمدی که از نیروهای انتظامی بود و چند سال پیش در سانحه تصادف جان خویش را از دست داد هزینه 3 خشت طلا را متقبل می شود .

همچنین خواهر کوچک شهید به نام صدیقه احمدی شاهرخت هزینه یک خشت طلا را برای ترفیع گنبد امام حسین(ع) متقبل شد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ تیر ۹۸ ، ۱۶:۰۸

 

بسم الله الرحمن الرحیم

«ان الله اشتری من المؤمنین انفسهم و اموالهم ان لهم الجنه....» «قرآن کریم»

همانا خداوند جان و مال مؤمنین را به بهای بهشت خریداری می کند ...

با درود و سلام به محضر مقدس حضرت ولی عصر دوازدهمین اختر تابناک آسمان ولایت و امامت و با درود بر نایب برحقش بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران و با سلام فراوان بر شهدای گرانقدر اسلام که با خون سرخشان درخت اسلام را آبیاری نمودند. و با آرزوی پیروزی رزمندگان اسلام و باز شدن راه کربلای حضرت سیدالشهداء«ع».

با سلام فراوان بر شما پدر گرامی و والده بسیار مهربانم که در طول زندگی زحمت های فراوانی برایم کشیده اید ولی من نتوانسته ام یک هزارم زحمت هایی را که برای من متحمل شده اید انجام بدهم از این بابت بی نهایت شرمنده ام و من خود را کوچکتر  از آن می دانم که برای شمایان وصیتی بنویسم چون از آن بر که در سینه شمایان سراغ دارم در این مورد راحت و در آسایش می باشم ولی لازم است که به آیه فوق کمی فکر کنید و ببینید که خداوند در عوض خریدن جان و مال انسان چه چیزی را می دهد؟ آن بهشتی را می دهد که باید انسان در طول زندگی باید اعمال حسنه انجام دهدو گناه مرتکب نشود تا به چنین مقامی دست یابد پس این شهدا هستند که مقامی والا دارند و باشد که خداوند متعال مرا جزو شهیدان درگاهش قرار بدهد تا بتوانم در جهان دیگر، آن جهان جاودانه و دنیایی که هرگز از بین نمی رود جبران زحمات شمایان را نمایم و شما باید خوشحال باشید و خداوند متعال را هزار مرتبه شکر کنید که به فرزندتان این چنین سعادتی داده است = الدنیا مزرعه الآخره. دنیا مزرعه آخرت است یعنی اینکه همانطور که انسان در یک فصل دانه بر روی زمین می کارد و آنرا آبیاری می کند و از آن نگهداری می کند و زحمت هایی متحمل می شود و برای آنست که در فصل برداشت محول خوبی به دست می آورد و اگر شخصی دیگر زحمتی متحمل نشود و دانه نکارد هیچوقت محصولی نخواهد توانست به دست آورد و فصل برداست خوه نا خواه فرا می رسد و آنهایی که زحمت کشیده اند نتیجه کارشان را می بینند ولی نتیجه آنها مسلماً تفاوت دارد و به طور یکسان نیست پس این دنیا فانی با آن دنیای جاودانه چنین ارتباطی با هم دارند و اگر کسی در این دنیا اعمال حسنه انجام ندهد بهشت برایش امکان پذیر نیست و طبق فرمایش شهید مظلوم آیت الله بهشتی : هشت را ه بها می دهند نه به بهانه = هدف از نوشتن مطلب فوق این است که شمایان نباید از شهادتم نگران باشید و ناراحتی به خود دست ندهید چون انسان ها همه می میرند ولی یا مرگ به سراغ انسان می آید و یا انسان به سراغ مرگ می رود و من دوست دارم جان بی ارزش خود را در راه خدا و برای کمک به ملت شریف ایران فدا نمایم.

حضرت علی ابن ابی طالب«ع» می فرمایند : « اگر من در میدان نبرد میان هزاران ضربه شمشیر کشته شوم آن مرگ برایم با افتخار تر از آن است که در بستر بمیرم.» مگر ما پیرو آن حضرت نیستیم؟ پس چرا بگذاریم که مرگ در بستر به سراغمان بیاید خصوصاً در چنین موقعیتی که دشمن بعثی به کودک شش ماهه و دانش آموزان دبستان و زن و مرد و پیر و جوان رحم نمی کند وظیفه من بود که در این نبرد شرکت کنم و اگر لیاقت آن را داشتم به مهمانی خداوند روم و طبق فرموده امام بزرگوار : ما چه کشته شویم و چه بکشیم در هر حال پیروزیم.

مادرم هر چند بنویسم می دانم که در فقدان من ناراحت خواهی بود و قبول دارم که از دست دادن فرزند، ناگوار است ولی اگر وصیت فرزند حقیر و نامهربانت را قبول می کنی تا جایی که امکان داشت از این ناراحتی ها خودداری کنید چون هر چه شما خودتان را غمگین سازی دشمنان اسلام را خوشحال ساخته اید و همچنین مرا ناراحت کرده اید و هر چند شما خودتان را شاد بگیرید مرا شاد ساخته اید«متشکرم»

سخنی با برادر بزرگوار و ارجمندم که در همن ساعت که من می نویسم در میدان نبرد شرکت دارند ولی امیدوارم در موقع خواندن این نامه حضور داشته باشند برادرجان من مطمئن هستم که شما مفهوم واقعی شهادت را می دانید و لازم نیست که رگه سیاه کنم و خود را کوچکتر از آن می دانم که برای پدر و مادر مهربان و شما برادر ارجمند و خواهر دلسوز و اوام و خویشان مطلبی داشته باشم ولی وظیفه ام می دانم که در این ایام آخر که کاروان کم کم دارد حرکت می کند نامه ای به عنوان آخرین نامه برای شمایان بنویسم و از شما حلالیت جویم و آن چیزهایی که که از شما انتظار دارم اینکه ابتدا صبر داشته باشید که ان الله مع الصابرین خداوند ا صابران است و دیگر اینکه از دوستان و رفقا برایم طلب عفو و بخشش نمائید و سلام مرا به امت حزب الله امام زاده شهر و همچنین اقوام و خویشان برسانید و برادر حقیرتان را ببخشید.

و از والده محمد رضا می خواهم که مرا ببخشند و ناراحتی به خود راه ندهند و در تربیت عزیزانشان کوشا باشند و در آینده به نور چشمانم محمدرضا و حمیدرضا بفهمانند که عمویشان راه حق و حقیقت را پیموده است.

و سخنی با شما برادران عزیزم : علی محمد، علی اکبر، مهدی و محسن عزیز این را بدانید که برادرتان راهی را که انتخاب کرده است آگاهانه بوده و هیچ زور و اجباری هم در آن نبوده است و ناکام نیستم؛ زیرا در چنین موقعیتی تنها آرزویم خدمت به اسلام و مسلمین و دیدار خداوند متعال و پیوستن به دیگر شهدا بوده است و از شما می خواهم که همیشه اعمالی انجام دهید که باعث خشنودی خداوند متعال گردد و دیگر این که سنگر مدرسه را حفظ نمائید و درس بخوانید که خود تیری است بر قلب استعمارگران و شاید در حال حاضر عزیزانم محسن و محمدرضا و اسماعیل این را بفهمند که من از میانشان رفته ام ولی در آینده به آنها بگوئید که من راه سرورمان حرت حسین بن علی را رفته ام و فقط جسم من از میانشان رفته و انسان با رفتن از این جهان نیست و نابود می گردد بلکه زندگی ابدی در آن جهان است و سلام مرا به فرهنگیان گرامی، دوستان و رفقا برسانید و برای من طلب عفو و بخشش نمائید.

و شما ای خواهر مهربانم سلام من بر تو باد و این امید را به خود می دهم که در شهادتم خودت را زیاد ناراحت نسازی، خواهرم خون من از خون جوانانی که برای این انقلاب بر زمین ریخته رنگین تر نیست و این راه را وظیفه ام می دانم و راهی رفته ام که باید رفت و چون انا لله و انا الیه راجعون؛ ما از خدا هستیم و به سوی او باز می گردیم.

و از همگی شمایان معذرت خواهی می نمایم از این که این سعادت را نیافتم که برای خداحافظی به شاهرخت بیایم ولی حال احساس می کنم که کار اشتباهی شاید کرده باشم خلاصه از شما می خواهم با عفو و کرامات خود مرا ببخشید و سلام مرا به عمو کربلایی محمد علی با خانواده، عمو ملا رضا با خانواده، عمو سالارحسین با بچه ها، پسر عموی گرامی و ارجمندم محمد آقا و همشیره مهربان دائی سالار عبدالعلی با خانواده، ملا حسین کربلایی خداداد با خانواده و نیز خاله بسیار مهربانم برسانید و سلام مرا به ملا غلامحسین با بچه ها و تمامی اقوام و خویشان و همسایگان برسانید. و امیدوارم که همگی مرا ببخشید

دیگر مطلبی ندارم ـ خدا یار و نگهدار همگی شمایان باد.

هنگام نوشتن : روز دوشنبه 1365/12/04   ساعت 10 صبح

مکان : پادگان شهید بروجردی ـ گردان امام حسین«ع» ـ گروهان قمر بنی هاشم«ع»

خداحافظ    

علیرضا صادقی

مرگ بر آمریکا ـ مرگ بر اسرائیل ـ مرگ بر صدام ـ مرگ بر منافق

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ تیر ۹۸ ، ۱۵:۱۰

 

بسم رب الشهداء و الصدیقین

«ولا تحسبن الذین قتلو فی سبیل الله امواتاً بل احیاء عند ربهم یرزقون»

نپندارید کسانی که در راه خدا کشته می شوند مردگانند لکه زنده اند و در نزد پروردگارشان روزی می گیرند.

مادرجان! گر مرا ندیدی حلالم کن و خود بهتر می دانی که من از اوائل پا گرفتن انقلاب در تمام موارد می خواستم سهمی داشته باشم. مادرجان، بعد از شنیدن خر مرگ من اشک مریز و به خواهرانم هم بگو در سوگ من اشک نریزند. زیرا امام بزرگوارمان در سوگ فرزندش اشک نریخت چون می دانست که رضای خدا در این امر می باشد، مادرجان مرگ من در راه اسلام و قرآن شاید جوششی در جوانان به وجود آورد. البته نه تنها مرگ من بلکه تمامی شهیدانی که در راه اهداف مقد اسلام کشته شده اند تو نیز خوشحا باش که فرزندت را در راه اسلام از دست می دهی. در جهان آخرت بانوی صدر اسلام فاطمه زهرا«س» از تو گله می‌کند که این وصیتنامه را می نویسم، صدای گلوله ها و توپ های لشکر کفر همه جا را فرا گرفته است. برادرانم را می بینم که در انفجار توپهای دشمن شهید می شوند.

بارالها از تو می خواهم که من را در صف شهدای صدر اسلام قرار دهی و گناهانم بخشیده شود. مادرجان تو شیر سینه ات را بر من باید حلال داشته باشی و من نتوانستم زحمت های تو را جبران کنم و ای مادر و پدرجان از شما خیلی تشکر می کنم که آن شب های تاریک و روزهای دراز از بالای بالین من حرکت نکردید و حالا که به این سن رسیده م و بارالها من را ببخش که نتوانستم در پیری شما دست شما را بگیرم و به درد شما بخورم از من راضی باشید و پدرجان و مادرجان در این دنیای زودگذر من نتوانستم زحمت های شما را جبران کنم و پدرجان به یکی از مردمان فقیر و عادی مقداری پول بدهید یا خود شما به جای من روزه بگیرید و نماز بخوانید و خمس و زکات هم بپردازید.

لحظه ای که قلم من بر روی کاغذ به لغزش در آمد خون هزاران، هزار شهید در اندام من به لرزش در آمدند و پدرجان و مادرجان از خمس و زکات دادن به فقیران فراموش نکنید و نمازهایی که از من قضا شده است بخوانید که در گردنم نباشد و من برای حفظ دین خود به جبهه آمده ام.

خداحافظ   

والسلام علیکم     

محمد علی احمدی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ تیر ۹۸ ، ۱۵:۰۰

 

بسم الله الرحمن الرحیم

سخنی با برادران افغان و ایران  

ای ملت عزیز ایران مدت مدیدی را که در خدمت برادران افغانی بودم مشکلات زیادی بر سر راهشان است از همه مهمتر فقر فرهنگی افغانستان که مدت زیادی این کشور مسلمان تحت استعمار و استثمار پیر انگلیس و مدتی بعد را تحت سلطه خان ها و اعیان خوشگذرانی بودند که بویی از اسلام و انسانیت را به خود ندیدند و ملت مظلوم افغانستان باز دچار کمونیست از خدا بی خبر شدند و کمونیست شرق با تمام امکانات سیاسی، نظامی، اقتصادی، حضور فعال خود در کشور ستم کشیده افغانستان را به طور آشکار آغاز نموده و هر روز عده ای از اطفال بیگناه و کوچک و بزرگ را با وضعیت فجیع به شعادت می رساند و این ملت مظلوم پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران ندای وای اسلامای امام عزیز را لبیک گفتند و تاکنون شهدای زیادی تقدیم اسلام کرده اند .... ملت عزیز، دشمن زبون به عناوین مختلف با وجود کمونیست های ایران و جاسوسانی که در پوشش مجاهد تربیت شده دست روس به کشور اسلامی گسیل داشته و ایجاد اختلاف می نمایند، هوشیار باشید البته نقاط ضعف زیادی در برادران افغان دیده می شود که از کمبود فرهنگ است ولی در کل جهاد با کفر را به عنوان مسلمان اصل قرار داده و حرکت کرده اند و با همین همکاری ها باید انقلاب اسلامی به جهان صادر و اسلام جهانگیر شود و کفر را در سطح جهانی محو نماید و برادران افغان توجه داشته باشند که پیروزی در گرو وحدت است و از تفرقه و حزب گرایی بپرهیزند که اینگونه روش اهداف مستکرین است.

به امید پیروزی اسلام در سراسر جهان.

غلامحسین دادی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ تیر ۹۸ ، ۱۴:۵۷

 

بسم الله الرحمن الرحیم

لحظه ای که قلم من بر روی این کاغذ به حرکت در می آید خون سرخ بیش از 70 هزار شهید در اندام من به حرکت در می آید که چگونه پوزه بعثی ها را به خاک کشیدند. آری پدرم از شهادت من نگران نباش لبایتان پر از ذوق و سلیقه باشد و تو ای مادر عزیزم زینب وار دنبال رو خون شهیدان باش و تو ای برادر عزیزم که هم اکنون در خدمت سربازی هستی بر خدمت پا برجا و پایدار باش و مگذارید منافقان دست به توطئه بزنند و تو ای خواهر عزیزم همیشه وقت به فکر امام عزیزمان باش و لحظه ی بیکاری خود را به دعا و نیایش برای وجود رهبر داشته باش و در شهادت من نگران نباشید که ما فرزندان حسین ثار الله هستیم. ما مردم کوفه نیستیم که حسین تنها بماند مگر امت بمیرد امام تنها بماند.

ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً بل احیاء عند رهم یرزقون.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ تیر ۹۸ ، ۱۴:۵۳

بسم الله الرحمن الرحیم

بنام الله پاسدار حرمت خون شهیدان با سلام به یگانه منجی عالم بشریت و نائب برحقش خمینی بت شکن و با سلام به تمامی رزمندگان و با سلام درود به تمامی اسیران وصیت نامه خود را شروع می کنم.

«ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیانا ربهم یرزقون»

مپندارید کسانی که در راه خدا کشته می شوند مردگان هستند بلکه زنده اند و در نزد پروردگارشان روزی می خورند. پدر و مادر عزیزم اگر من شهید شدم گریه نکنید و به یاد آن مادری که فرزند 6 ماهه خود را در کربلا شهید کرد باشید و یاد تمامی مادران شهیدان باشید اگر گریه کنید دشمن را خوشحال می کنید و بگوئید لاله این چمن آلوده بخون است هنوز – دست از سرمینداز که جنگ است هنوز. یعنی اینکه وقتی من شهید شدم برادران دیگرم را برای دفاع آماده کنی ای پدر و ای برادران گرامی من شما اسلحه ای که از من برروی خاک افتاد بردارید راه من را ادامه دهید تا خدا از شما راضی باشد و شما ای خواهران گرامی تا جایی که می توانید با شعارهای خود صدام که نه هزار دامش را هم سرکوب کنید تا اسلام به پیروزی کامل برسد و همیشه به امام گرامی دعا کنید و تبلیغ کنید که دیگران به جبهه بیایند و راه ماها را ادامه دهند. اسلام بخون اینچنین رزمندگان و جوانان احتیاج دارد که بروند و خون خود را در راه قرآن و اسلام بریزند و السلام.

بهاران آمد و بگشود بر یاران دری دیگر

نظر بر خاک میهن کن که بینی منظری دیگر

به گلبانگ مسلمانی بخوان آیات قرآنی

که در دهلیزجان پیچد خروش تندی دیگر

بکش شمشید ایمان را، بزن را پلیدان را

به چنگال جهانخواران فرو کن خنجری دیگر

هم آواز خمینی شو زجان و دل حسینی شو

بزن در عرصه عالم صلاح محشری دیگر

زبام خانه شادی، هلا ای مرغ آزادی

سرود تازه ای سرکن بزن بال و پری دیگر

کنون در صبحگاه مرگ باورهای پوشالی

مبارک باد بر یاران طلوع باوری دیگر

با امید پیروزی.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ تیر ۹۸ ، ۱۶:۰۴